خواهرزاده ی ۵ ساله م رو بردم سوپرمارکت بهش میگم عزیزم چی دوس داری برات بخرم ؟
میگه شکلات …
گفتم ای جونم ! چه شکلاتی بخرم برات ؟
یهو چشماشو تنگ کرد گفت : شکلات تلخ ! مثه طعمِ زندگی …

.
.
داشتیم با بابام تو خیابون میرفتیم دوستشو دید ، بعد از سلام و احوالپرسی دوستش به من اشاره کرد گفت این پسرتونه ؟ بابام یه سری تکون داد گفت آره دیگه چوب خدا صدا نداره !!!
.
.
دیشب ساختمون کناریمون آتیش گرفته بود با بابام سریع لباس پوشیدیم بریم کمک ؛ مامانم یهو داد زد وااااایستید ! دارید میرید آشغالارم بزارید جلو در !!! بدجور تو فکر فرو رفتیم با بابام …
.
.
ﭘﺴﺮ ﻋﻤﻮﻡ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﻧﺴﺒﺘﺎ ﻣﺤﺘﺮﻣﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ، ﺭﻓﺘﻦ ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ ﺁﺏ ﻣﯿﻮﻩ ﻭ ﮐﯿﮏ ﻭ ﺑﺴﺘﻨﯽ ﺧﻮﺭﺩﻥ ، ﺭﻓﺘﻦ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﭼﻠﻮ ﮐﺒﺎﺏ ﻭ ﻣﺎﺳﺖ ﻭ ﺗﺮﺷﯽ ﻭ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻭ ﺩﻭﻍ ﺧﻮﺭﺩﻥ ، ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺟﻮﺍﺏ ﺗﻠﻔﻨﺶ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺩﻩ … ﭘﺴﺮ ﻋﻤﻮﻡ ﻫﻢ ﺁﺧﺮ ﺷﺐ ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺪﯼ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﮔﻔﺘﻪ : ﭘﺲ ﮔﺸﻨﺖ ﺑﻮﺩ ؟!؟!؟!
.
.
چهارشنبه کلاسام تموم شد وسایلامو از خوابگاه جمع کردم اومدم خونه …
امروز داداشم برگشته بهم میگه : حالا تا کی خونه ی ما آویزونی ؟
.
.
داشتم کارت پایان خدمت بابامو میدیدم بهش میگم بابا واقعا قدت ۱۶۰ سانته ؟ میگه بچه مگه تو ۱۶۰ سانت دوره شاه رو میفهمی ؟
.
.
دیشب اومدم خونه میخواستم خودمو لوس کنم و به اصطلاح چـُسى بیام گفتم : مامان هوا خیلى سرده ، گلوم درد میکنه فک کنم سرما خوردم …
مامانم : هیچ مرگیت نیست ، کمتر قلیون بکش خوب میشى !
..
امروز ناهار آبگوشت داشتیم
طبق معمول منو و داداشم سر استخون قلم ، دعوامون شد !
مامان از تو آشپزخونه داد میزنه :
چتونه خونه رو گذاشتید رو سرتون !
مگه شما سگید که بر استخون دعوا میکنید ؟
صد بار گفتم استخونا برا باباتونه ! :|
اون زمان که از این نوشابه شیشه ای ها میفروختن داداشم ۵ سالش بود ( به گفته ی مادر گرامى ) یه روز خواست یه شیشه که اضاف اومده بود رو بذاره تو در یخچال دید بلنده جا نمیشه . درش آورد یکمش رو خوردم دوباره گذاشت ، در کمال تعجب دید نه ، بازم جا نمیشه !
:|
برادر زادم ساعت دیواریمون رو برداشته واستاده روش میگه ترازوئه ، میخوام ببینم چند تومن شدم !
به بابام میگم : چقدر عیدی میدی امسال بهم ؟
میگه : چطور ؟
میگم : هیچی ، میخوام روش حساب کنم .
میگه : برو خدارو شکر کن امسال با این گرونیا هنوز از خونه پرتت نکردم !
بابام دو هفته س تا میرم پای کامپیوتر میاد بغلم میشینه دستمو می گیره چُرت می زنه ؟
دیشب بهش میگم این کارا واسه چیه ؟
میگه تلوزیون گفته فرزندان خود را در دنیای مجازی تنها رها نکنید ! :|
پسر داییم امتحان فارسی داشته
مخالف استقلال رو نوشته پیروزی ! :|
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﻏﺬﺍ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺑﺪﻩ !
ﻣﯽ ﮔﻪ ۲ ﺗﺎ ﭘﯿﺘﺰﺍ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺑﺎ ﯾﻪ ﻫﻤﺒﺮﮔﺮ ﺳﺎﺩﻩ !
ﻭﻗﺘﯽ ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﭼﺮﺍ ﻧﮕﻔﺘﯽ ﺳﻪ ﺗﺎ ﭘﯿﺘﺰﺍ ؟
ﮔﻔﺖ: اگه واست ﭘﯿﺘﺰﺍ میگرفتم ﮔﺮﻭﻥ ﻣﯽ ﺷﺪ !
ﺑﺮﺍ ﺗﻮ ﻫﻤﺒﺮﮔﺮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ! :|
به دوتا پرورشگاه سر زدم هردوتاشون گفتن قیافت خیلی آشناس ! :(
دیشب خسته بودم وسط هال ولو شدم ، خوابم برد ، نصف شبی یه لحظه احساس کردم نفسم بالا نمیاد و دارم خفه میشم ، جد و آبادم اومد جلو چشم ! افتادم به سرفه کردن و نفس نفس زدن ، قشنگ اینقد سرفه کردم که بنفش شدم ! یکم که تونستم نفس بکشم تو اون تاریکی نگا بالا سرم کردم ، دیدم بابام وایساده داره هر هر میخنده ! همینجوری ، مات و خواب زده پرسیدم چیه ؟! چی شده ؟ با خنده و خیلی ریلکس گفت : هیچی ندیدمت ، پام رفت رو گردنت ، بخواب بخواب ! :|
فک و فامیله ما داریم :|
من و بابام رفته بودیم مهمونی ، حوصله م سر رفت بهش مسج دادم ” بابا پاشو بریم ” وسط صحبتش بود گوشیشو برداشت همه هم منتظر بودن که صحبتشو ادامه بده ، بلند گفت : عه تویی ؟ باشه باباجان الان میریم :|
بابام زده شبکه خارجی ، گوسفنده میگه بع بع !
مامانم به بابام میگه مگه گوسفندای خارجی هم میگن بع ؟! :|
چند روزه بدجور سرما خوردم !
دیشب مامانم میگه دخترم فردا نرو دانشگاه عزیزم استراحت کن !
منم نرفتم . . .
هیچی دیگه از صب ساعت ۶ دارم کابینتا رو دستمال میکشم :|
بعدش باید دیوارای آشپزخونه رو تمیز کنم :|
الانم داره فرشای پذیرائی رو جمع میکنه که بشورم :|
اومدم خونه میخواستم لباسامو عوض کنم دیدم شلوارم خیسه !
به داداشم میگم آب ریخته روی شلوار من ؟
میگه نه پارچ آب ریخت روی زمین با شلوار تو خشک کردم ! :|
بعد عمری یه خبرنگار اونم خانوم ، داشت باهام مصاحبه میکرد تو محلمون !
منم بادی به غبغب انداخته بودم و خیلی شیک داشتم جوابشو میدادم !
یهو یکی از اون طرف خیابون داد زد با این مصاحبه نکنید بابا این اسگل محلمونه !
نیگا کردم دیدم داداشمه :|
بابام هر وقت میخواد بیاد تو اتاقم با یه شدت عجیبی در رو باز میکنه . . . !
همین روزاست که اول گاز اشک آور قِل بده تو بعد با پاش بزنه در رو بشکونه بیاد :|
برادر زاده چهار ساله م زنگ زده به مامانم میگه بیا خونه ما ، مامانم هم گفت : نه تو بیا خونه ما !
اونوخت این توله شگ برگشته میگه : نه من فعلن یه سری کار دارم سرم شلوغه تو بیکاری پاشو بیا !
میگن من تو چهار سالگی فقط بلد بودم بگم : بلیم دَدَ ! :|
یه همسایه داشتیم، یه دفه رفتم دم خونشون،درو که باز کرد دیدم کل صورتش قهوه ای،بعد از چند مدت فهمدم شوکوپارس میزدن صورتشون بجای کرم:-|:-|
**************************
رفتم خونه دیدم خواهرم و یه مارمولکه ذل زدن بهم و دارن بهم نگاه میکنن!
منم یاد فیلمای هندی افتادم!
هیچی دیگه از اتاق اومدم بیرون که مزاحمشون نشم فقط نمیدونم چرا یهو خواهرم جیغ زد!!!!
فک کنم علف به دهن بزی شور اومده نه؟!!!
**************************
مادرخانمم سکته ناقص زده بود فقط نیگامیکردنه حرف میزد نه میشنید منم بالاسرش بودم گفتم زنگ بزنیداورژانس خانمم زنگ زد فقط آدرس داد وقتی صدای آژیراومدرفتم بیرون دیدم ماشینه آتش نشانیه! هیچی مادرخانمم سکته أش کامل شد. تواون شرایط همه ریسه رفته بودن مادرخانمم افتاده بودیه گوشه. همچین خانواده سرخوشی هستیم.
جوک خنده دار
**************************
نصف شب تو خونه تنها خوابم بعد پسر خالم از دیوار اومده بالا تو خونه مثله گوریل اومده بالا سرم اونم تازه تو تاریکی مطلق صدام میزنه مصطفی پاشو تا بریم قلیون بکشیم!!!!
تا چند روز من شوک زده شده بودم فکر میکردم جن دیدم:(
خداوکیلی اینم پسرخاله جن نما است که ما داریم؟!!!
**************************
این داستان مربوط میشه به ۱۱ سال پیش:
پسرخالم وقتی ۵ سالش بود یه جوجه ی بامزه خریده بود یه بار رفتم خونشون دیدم با یه دستش سر جوجه رو گرفته با اون یکی دستش هم پاهای جوجه رو گرفته داره میکشه بهش گفتم: چیکار میکنی؟؟؟ گفت : خیلی کوچیکه میخوام قدش بلند بشه!!!
من o:
جوجه جوک خنده دار فک و فامیله داریم فروردین 92
پسرخالم جوک خنده دار فک و فامیله داریم فروردین 92 )
طنز فک و فامیله داریم
**************************
من: مامان امشب چی بخوریم؟
مامانم:خب معلومه دیگه غذا!!
من:نه منظورم اینه که چی داریم؟
مامانم:شام
من:یعنی تو غذا چه چیزایی هست؟
مامانم:چیزای خوششششششمزه
من جوک خنده دار فک و فامیله داریم فروردین 92
**************************
جوک و لطیفه خنده دار را در عشق کده بخوانید
**************************
رفته بودیم روستای حومه تهران هفته پیش خونه عمویٍ شوهرخالم! عروسی داشتن،آقا منو پسرخاله هام تیپ زده بودیم با پسرعمو شوهرخالم رفتیم روستاشونو نشون بده از بالا پشتٍ بومو درو دیوارم دختر بود که مارو دید میزد مام خندمون گرفته بود تانک!
یه دفعه یه گله گوسفند داش میومد طرفمون من خودمو کشیدم کنار که کثیف نشم، آقا یه بزٍ دماغو عطسه کردش آبٍ دماغش پاشید رو شلوارٍمن! همه زدن زیرٍ خنده! هیچی یکم جلوتر رفتیم یه جا آب جمع شده بود غازا و اردکا داشتن آب تنی میکردن تو آب گل! یه دفعه یه غازٍ ۳۰کیلیویی بال زد بال زد زارت افتاد تو بغلٍ پسرخالم ! یعنی بگم تا رسیدیم خونه دل و رودَمون پاره شد از خنده دروغ نگفتم!
فک و فامیلٍ داریم تو روستا خداییش مثلاً تیپ زده بودیم!!
جوک خنده دار فک و فامیله داریم
**************************
داداشم۵سالشه میره مهدکودک ! یه روز برگشت گفت امیر اگه یه دخترٍ بهت کیکشو بده بعد تو بهش بگی خودت داری با احساساتش بازی کردی؟؟
من؛ چطو مگه ایمان؟؟
ایمان؛ آخه دخترا همیشه میان به من کیک میدن ! منم برا خودمو نمیخورم دیگه، یکیشون اومد بهم کیک بده پسش زدم!!!!!! دوستام میگن عاشقم شده!! حالا واسش ناراحتم برم کیکشو بگیرم فردا؟؟
من؛ آره ایمان از دستش نده حالا از کدوم کیکا بود؟؟
ایمان؛ رولت!! ولی من واسه کیک نمیخوامش!!!
یعنی از وقتی باهام دردو دل کرده رفتم تو فکر و خیال!
ما تو این سن و سال چه غلطی میکردیم؟؟
ههههههعی دنیا آخرتمو گذاشتی تو فرغون!
داداشٍ عاشق پیشه اس دارم من؟؟
**************************
آشپزخانه ی ما :
- مامان امشب قرمه سبزی درست کن!
- چه خبرته ؟ یه ماه قبل برات پختم! دم به دقیقه که قرمه سبزی نمیخورن…
- مامان امشب شام چی داریم؟
- کوکو سیب زمینی!
- وای مامان دیشب کوکو خوردیم که؟!
- اولاً دیشب نبود و پریشب بود ، دوماً اون کوکو سیب زمینی با لوبیا بود و این کوکو سیب زمینی خالیه!!
مامانِ منطقیه من دارم؟!
**************************
اس ام اس خنده دار را در عشق کده بخوانید
**************************
دیشب چند دفعه به مامانه گفتم حالم خوب نیست ,بچه ها هم نمیرن فردارو,شاید منم نرم,هر بارم گفت باشه ولی اگه بری بهتره!
صبح بیدار شدم مثله بچه های خوب دارم میرم, بلند شده با عصبانیت میگه:واسه چی هیچکس نمیره تو داری میری!!! هیچی نگفتم فقط یه نگاه بهش کردم .
بعده ۵دقیقه فکر کردن بهم میگه:اهااااان! فقط به هوا دوستات میری دانشگاه!!!!!! هان زدم تو خال??!!!!!
آآآآآآآآآآخه این مامانه ما داریم:ای خدااااااا
**************************
یه مادر بزرگ داریم وقتی می خوابه به طرز وحشتناکی خروپف می کنه…
پسر داییم اومده بود خونمون… شب از خواب بیدار میشه میره پیش مامانش میگه:
مااااامان…مااااامان پاشو خرس اومده
فک و فامیل جوک خنده دار فک و فامیله داریم فروردین 92
من جوک خنده دار فک و فامیله داریم فروردین 92 ))
مامان بزرگم جوک خنده دار فک و فامیله داریم فروردین 92
خرس های مهربون جوک خنده دار فک و فامیله داریم فروردین 92 (
طنز فک و فامیله داریم ۹۲
**************************
یه خواهر زاده دارم چهارسالشه چند روز پیش بهم میگه تو یه پول سبز بمن بدهکاری(هزار تومنی منظورشه) میگم من که پول از تو نگرفتم.برگشته میگه یادته چندبار از بستنی ام گاز زدی؟ من:-((((